کتاب «کمال تعجب!!!!» یک تیر را با چند نشان میزند. تجربه لذت کوتاهنویسی، جستارنویسی و نویسیهای دیگری که در ادامه معرفی به آن خواهم پرداخت.
دلیل محکمی برای پیشنهاد این کتاب دارم. روزی در دفتر یکی از کتابخوانترین افراد ایران بودم که کتاب «کمال تعجب!!!!» را بههمراه تصویر مرحوم صلاحی دیدم. در مکانی که دیوارهایش را کتاب پوشانده است، دیدن یک جلد کتاب بر روی میز پذیرایی آنجا جذاب بود. چه دلیلی باعث شده که این اثر از قفسههای کتاب به میز مهمانها هجرت کند؟ پاسخ این سوال را با کمی مطالعه کتاب یافتم و بهدور از چشم صاحبدفتر، آن را در کیفام قرار دادم (البته لحظاتی بعد، اجازه دزیدن کتاب را از او گرفتم).
چرا کتاب کمال تعجب برای من جذاب بود؟
دلایل زیادی برای قرارگیری کتاب کمال تعجب در کیف یا کتابخانه شما وجود دارد. برای من «جستار» و «طنز» مهمترین عامل دزدیدن این کتاب از صاحب آن بود.
کمی درباره نویسنده کتاب کمال تعجب
عمران صلاحی را با طنزهای بینظیرش میشناسند. نویسنده، روزنامهنگار و شاعری که «شوخی» از قلماش جدا نمیشد و بارها خوانندگان را با صفحات کتاباش غلغلک داد. عمران صلاحی ساده مینوشت. این سادگی برای مخاطب قابلدرک است و ارتباط با نوشتههای او را راحتتر میکند. تا امروز بیش از 30 کتاب از صلاحی منتشر شده و ماشینهای چاپ همچنان عطش انتشار آثار او را دارند.
نمونهای از جُستارنویسی موفق
من بیشتر اوقات، لذتهای دنیا را کوتاه اما پایدار و شدنی میخواهم. مطلعه داستان کوتاه، تماشای فیلم و انیمیشن کوتاه و انجام بازیهای کوتاه و کلی کوتاههای دیگر. «جستار» یکی از قالبهای نگارش است که از مطالعه آن نیز لذت میبرم. طبق تعریف مدرسه نویسندگی:
جستار یا Essay نوشتهای است کوتاه و غیرداستانی در رابطه با موضوعی خاص که نویسنده به آن فکر میکند.
جستانویسی بسیار پُرمایه و لذتبخش است. عمران صلاحی در این کتاب فرمول «جستارنویسی + طنز» را به کار گرفته و اثر درخشانی را خلق کرده است. کتاب کمال تعجب از مجموعه جستارهایی تشکیل شده که خواندن هر کدام شما را برای مطالعه جستار بعدی ترغیب میکند. این جستارنویسی به قدری حرفهای نوشته شده که شما هر ساعت از شبانهروز میتوانید به صورت تصادفی یکی از نوشتههای آن را بخوانید
طنز ناب، چاشنی موفق نوشتهها
بالاتر گفتم که عمرانخان صلاحی دستی در طنزنویسی داشته است. از آنجا که باید درستنویسی را پیش از طنزنویسی بدانیم، طنز کتاب کمال تعجب بینقص و کامل است. همچنین «طنز» به نوعی نقش پیازداغ در نوشتهها را ایفا میکند. عمران صلاحی علاوه بر طنزنویسی، نوشتن را به خوبی میدانست و از نویسندگان بزرگان معاصر بود. یکی از دلایلی که تاثیر زیادی در بازتاب طنز این کتاب داشت، روحیه شاد و شوخطبعی مرحوم صلاحی بود.
آرتو شوپنهاور میگوید:
کسی که شاد و خندان است همیشه وسیله شادی و خنده را پیدا میکند.
جستارهای مستند
کیفیت هر نقلقولی در مستندبودن آن است. صلاحی این «استناد» را به خوبی در کتاب کمال تعجب نشان داده است. کوچکترین سخنی را با ذکر منبع نقل میکند. حتی گوینده را در سادهترین مکالمه مشخص و در چند کلمه او را معرفی میکند. نمونههایی از این مستندنویسی را در ادامه میخوانیم.
برخی از نوشتههای خوب این کتاب را بخوانیم
1.
محمد قاضی – مترجم معروف – وقتی زنش فوت کرد؛ خواهر زنش را گرفت. از او پرسيدند: چرا اينکار را کردی؟ گفت: برای صرفه جويی در مادرزن!
2.
محمد علی فرزانه – اديب و مترجم و محقق آذربايجانی – زمانی که انتشاراتی داشت؛ ميگفت: يک روز مامورانی آمدند دورههای تاريخ طبری را از کتابفروشی ما جمع کردند و بردند. بعد از دو ساعت کتابها را پس آوردند و گفتند: “می بخشيد! ما فکر کرديم کتابهای احسان طبری است”
3.
در زمان رضاشاه روی کلمه «کارگر» حساسيت فراوان بود. دستور داده بودند در کتابها و نشريات، به جای «کارگر» بنويسند «عمله». نويسندهای داستان عاشقانهاي نوشته بود و در جايی آورده بود: «آه من در دل او کارگر واقع نشد.» وقتي داستانش چاپ شد، ديد آن عبارت به اين صورت درآمده است: «آه من در دل او عمله واقع نشد!
4.
از پرويز شاپور پرسيدند: «نفت را با طای دستهدار مینويسند يا تای دو نقطه؟» گفت: با طای دستهدار، برای اين که اگر آتش گرفت، آدم بتواند دستهاش را بگيرد و از پنجره پرت کند بيرون.
5.
روی جلد اکثر کتاب هایی که «دهباشی» درمیآورد، نوشته شده است: به کوشش علی دهباشی. می گویند «ایرج پزشک زاد» اسم دهباشی را گذاشته است کوششعلی!
کتاب کمال تعجب!!!! را از کجا تهیه کنیم؟
در اینترنت دنبال این کتاب نباشید. فروشگاههای آنلاین کتاب را شخم زدم و با عبارت «موجود شد خبرم کن» مواجه شدم. بهترین روش تهیه کتاب، مراجعه به میدان انقلاب است. اگر کمی کتابفروشیهای قدیمی آنجا را جستوجو کنید، جلد آبیرنگ کتاب و چهره عمران صلاحی را خواهید دید. اگر لینک خریدی از کتاب یافتید، ممنون میشوم آن را در کامنتها اضافه کنید.
بدون دیدگاه