تمرین آنافورا یکی از سادهترین و در عینحال زیباترین ترفندها برای نوشتن و تقویت نوشتهها است.
آنافورا به زبان ساده
آنافورا یکی از آرایههای ادبی پرکاربرد است که شاید آشنایی چندانی با آن نداشته باشید. روزانه نوشتههای مختلفی را مطالعه میکنیم که از این تکنیک استفاده میکنند و از آن بیخبریم. ریشه آرایه آنافورا به سرزمین یونان باستان بازمیگردد. هنگامی که شما یک واژه یا عبارت را در ابتدای چند جمله تکرار میکنید، از آرایه آنافورا استفاده کردهاید.
متن زیر از میگل هرناندز نمونهای کوتاه و زیبا از آنافورا است:
برو جلو به تیغه، آسیاب
تا زمان گندم برفی
برو جلو سنگ کردن، آب
تا زمان نرم کردن
برو جلو به آسیاب، هوا
تا زمان بی پایان
تمرین آنافورا چگونه در نوشتن به شما کمک خواهد کرد؟
سرچشمه بسیاری از نوشتههای معروف جهان، جملاتی است که با یک کلمه یا عبارت کوتاه آغاز میشوند. هر سطر از این نوشته، جملات قبلی را کامل کرده و بعد از یک صفحه نوشتن با معجزه آنافورا آشنا خواهید شد. تمرین آنافورا نیاز به پیشنیاز خاصی ندارد و به راحتی و در همه حال میتوانید از این گونه نوشتن را تمرین کنید. بهترین راه برای شروع یک آنافورا، تقویت قوه احساس است. نوشتن را با همین تکینیکهای ساده شروع کنید.
چند نمونه از آنافورانویسیهای خودم
- آنافورای «وقتی دستکشهایم گم شد»
وقتی که دستکشهایم گم شد
زمستان آغاز شده بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
مادربزرگ تمام شده بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
شال گردن و کلاه ام تنها شدند
وقتی که دستکشهایم گم شد
برف و باران در حال جنگ بودند و درنهایت برف پیروز شد
وقتی که دستکشهایم گم شد
برف سنگین میبارید و آموزشوپرورش مدرسهها را تعطیل نمیکرد
وقتی که دستکشهایم گم شد
برفبازیها شروع شده بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
سیگارهای پدر تمام شده بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
شعله بخاری خانه محکوم به خاموشی بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
انگشتهای مادر از شدت سرما سرخ شده بود
وقتی که دستکشهایم گم شد
تمام لباسهایم دستکش شده بود
ادامه دارد
وقتی. دستکشهایم گم شد. شعر جالبی بود دوستش داشتم
ممنون از نگاه قشنگتون