هنر در بازی‌ های ویدئویی

روزی که معلم دوران مدرسه به یکی از هم‌کلاسی درس‌نخوان و تُخس گفت: «تو هُنری هم غیر از پلی‌استیشن بازی کردن داری؟»، ناگهان از آخر کلاس سرپا شدم و گفتم: « آقا اجازه، مگه بازی کردن هم هُنره؟ اگه این‌جوری باشه که کل کلاس هنرمندیم!». کشیده معلم به صورتم بعد از کلاس، این موضوع را در ذهنم تثبیت کرد که شاید بازی کردن هم نوعی هنر باشد و آن کسی که بازی می‌سازد هم هُنرمند. تا امروز که حدود 25 سال است انواع بازی‌های ویدئویی مهمان چشمانم بوده است، بارها به این فکر افتادم که باید جنبه‌های هنر در بازی‌ های ویدئویی را کشف کنم. وقتی متوجه شدم که بعضی از کشورها بازی را نوعی هنر به حساب می‌آورند و ویدئوگیم را به عنوان هنر هشتم می‌شناسند، بیشتر به جستجوی تاثیر هنر در بازی های ویدئویی پرداختم. امروز قصد دارم بعضی نتایج این جستجو را با شما به اشتراک بگذارم.

کشف هنر در بازی‌ های ویدئویی

شما هنر را چگونه تعبیر می‌کنید؟ پاسخ من به این سوال همان جمله معروف افلاطون است؛ هنر یعنی زیبایی. ولی شاید شما و خیلی از طرفداران حوزه سرگرمی، ردپایی از هنر را در بازی‌های ویدئویی احساس نکنید. مرحوم راجر ایبرت، مننقد بزرگ تاریخ سینما در جایی گفته بود که: 

بازی‌های ویدیویی هرگز نمی‌توانند هنری باشند چرا که مانند دیگر مدیوم‌ها توانایی پرداختن به انسان و عواطف و افکار او را ندارند.

خیلی مشتاقم تا روح این مرد شریف را احضار و او را به خواندن ادامه مقاله دعوت کنم.

ساختار هنر در دنیای امروز

بالاتر از افلاطون و دیدگاه‌اش به هنر گفتم که شاید هم هیچ‌گاه قدیمی نشود. امّا بیایید کمی امروزی‌تر و ایرانیزه‌تر فکر کنیم. حالا که بحث هنر و فلسفه در میان است، نقلی هم از دکتر علی شریعتی بخوانیم:

هنر عبارت است از: کوشش انسان برای برخوردار شدن از آنچه که باید باشد، اما نیست.

طبق این تعریف، هنر با مفاهیمی سروکار دارد که وجود مادی ندارند و ساخته ذهن هنرمند است. خروجی هنرهای هفتگانه هم از همین جنس هستند. حال اگر شخصی بخواهد نتیجه افکار و سیالات ذهن خود را در یک مدیوم جدید در اختیار شما قرار دهد، آیا نمی‌توان لقب هنر هشتم را به آن داد؟ با این تفاسیر بعید نیست که تا چند سال آینده با هنر نهم یا دهم هم روبه‌رو شویم! ساختار هنر در بازی های ویدئویی هم چیزی جز زیبایی نیست.

چگونه هنر در بازی‌ های ویدئویی پدیدار می‌شود؟

تا اینجای کار بیشتر به مفاهیم هنر پرداختیم. اگر یک نوازنده موسیقی، طراح جلوه‌های بصری، نویسنده و انیماتور را هنرمند بنامیم؛ به راحتی می‌توانید مصادیق مختلف هنر را در مسیر ساخت بازی‌های ویدئویی مشاهده کنید. از آنجایی که نمی‌خواهم بیش‌ از اندازه مقاله را تخصصی کنم، با ذکر مثال‌ جنبه‌های هنر در بازی های ویدئویی را بررسی می‌کنیم. البته برای هر یک از تیترهای زیر مثال‌های زیادی در ذهن دارم که در آینده‌ای نزدیک و به صورت جداگانه به آن خواهم پرداخت.

زیبایی شناسی بصری

زنده‌یاد علی حاتمی در فیلم کمال‌الملک دیالوگی ماندگار نوشت و مرحوم مشایخی به خوبی آن را بر زبان جاری کرد:

کار من نقاشی است. همه‌ی ادم‌های باصفا سواد دیدن دارند. دست بر قضا بیشتر عوام قصه‌ها را پرداخته‌اند.

شاید مهم‌ترین تاثیر هنر در بازی های ویدئویی مربوط به عناصر بصری باشد. هر چیزی که می‌بینیم و به‌راحتی قابل‌لمس است. تمام آن حس خوبی که از یک تابلوی هنری نفیس به شما منتقل می‌شود به کمک نرم‌افزارهای گرافیکی در بازی‌ها قابل‌مشاهده است.

هنر در بازی‌ های ویدئویی
تلفیقی از هنر و رنگ و عشق در بازی Okami

بازسازی لحظات دل‌انگیز طبیعت، نقش‌آفرینی رنگ‌ها و تداعی یک جهان فانتزی قابل‌درک فقط بخشی از پتانسیل هنرهای تجسمی در ویدئوگیم است. تصویری که بالاتر از بازی Okami گذاشته‌ام به خوبی گواه این موضوع است.

شخصیت‌های به‌یادماندنی

یکی از ویژگی‌های نویسنده خوب، خلق شخصیت‌های تاثیرگذار در داستان‌ها می‌باشد. در باب اهمیت شخصیت‌پردازی، آبراهام لینکلن می‌فرمایند:

شخصیت همچون درخت است و شهرت مثل سایه آن است.

طبق گفته لینکلن، برای داشتن یک داستان ریشه‌دار، نیاز به شخصیت‌های قوی داریم. از آن‌جایی که داستان یکی از پایه‌های اصلی در بازی‌های ویدئویی را تشکیل می‌دهد، تاثیر شخصیت‌ها در روایت داستان هم حائزاهمیت است.

هنر در بازی‌ های ویدئویی
درد و رنج را با تمام وجود حس کنید

برای مثال بخش قابل‌توجهی از محبوبیت سری بازی‌های Max Payne به شخصیت‌پردازی تیره و تاریک کاراکتر اصلی بازی برمی‌گردد. یا در سری بازی‌های Life is Strange با دختری همراه هستیم که ابعاد شخصیت‌اش را با روند بازی به صورت تدریجی حس خواهید کرد. 

طنین موسیقی در بازی‌ها

فایل‌های موسیقی ذخیره‌شده در گوشی موبایل شما نشان‌گر علاقه‌تان به شنیدن آهنگ و سبک دلخواه‌تان در موسیقی است. پاراگراف را با این سخن تولستوی کوتاه می‌کنم:

موسیقی، شکل کوتاه شده احساس است.

مفتخرم که سال‌ها احساساتم با شنیدن برخی از قطعات موسیقی در بازی‌ها به خروش درامده است.  تاثیر موسیقی به عنوان هنر در بازی های ویدئویی، از زمان بازی های 8 بیتی مثل TETRIS گرفته تا The Last of us به راحتی قابل‌درک است. فقط کافی است تا یک‌بار شنونده آن‌ها شوید. برای درک بهتر این جریان، چند نمونه از بهترین موسیقی بازی های ویدیویی از دید بنده را مطالعه کنید.

هنر در بازی‌ های ویدئویی
با چشمان بسته the last of us را بازی کنید و لذت ببرید

دست‌های هنرمند، خالق هنر در بازی‌ های ویدئویی

و اما می‌رسیم به نقش هنرمندهای پشت پرده در ساخت بازی‌های ویدئویی و انیماتورها. طبق تعریف:

انیماتور فردی است که مجموعه‌ای از هنر‌ها و نمایش‏‌های متنوع را برای استفاده در رسانه‌های مختلف طراحی و دسته‌‏بندی می‌کند.

خُب تا این‌جای مقاله پذیرفتیم که هنر، جزئی از بازی‌های ویدئویی است (اگر هنوز قبول ندارید، در کامنت‌ها منتظرتان هستم) و خلق این زیبایی‌ها نیازمند یک هنرمند حرفه‌ای است. هنگامی که انیماتور به خوبی با تیم‌های دیگر سازنده بازی ارتباط برقرار می‌کند، کامپوزیت‌‏های انیمشینی و  نهایی‌کردن طراحی و ایجاد صحنه‌‏ها به خوبی پدید می‌آید.

هنر در بازی‌ های ویدئویی
این زیبایی پایان ندارد

 کافیست تا به فضای بازی The witcher 3: wild hunt نگاهی داشته باشید تا نقش موثر انیماتورها را به خوبی درک کنید. در مجموع باید گروهی از افراد مسئولیت ترکیب کردن تمامی جنبه‎‌های هنری را بپذیرند و به عنوان هنرمندهای خلاق در ساخت یک بازی شناخته می‌شوند.

و امّا ارمغان هنر در بازی های ویدئویی

شما زمانی هُنر را به عنوان هُنر می‌پذیرید که احساس خوبی در شما ایجاد کند. این احساس خوب زمانی تاثیرگذارتر می‌شود که پیامی را با خود به شما انتقال دهد. برای بیان بهتر، از مثال‌های همین مقاله استفاده می‌کنم.

  • شما در بازی Okami به خوبی با هنر خوشنویسی و نقاشی ژاپنی آشنا می‌شوید.
  • با یک‌بار تجربه از سری بازی‌های Max Payne با شیوه روایت در آثار نویسندگان داستان‌های جنایی-پلیسی آمریکایی آشنا می‌شوید.
  • بعد از شنیدن ساندترک‌های سری بازی‌های The Last of us با موسیقی نواحی آمریکایی لاتین به ویژه آثار گوستاوو سانتائولایا آشنا و تاثیر موسیقی را در غم‌آلود کردن فضای محیط درک می‌کنید.
  • و فقط با تماشای بخشی از گیم‌پلی بازی The witcher 3: wild hunt (حتی لازم نیست بازی کنید) به قدرت ذهن سیال یک هنرمند در عرصه رسانه‌های دیجیتال پی خواهید برد.

اگر به این‌جای مقاله رسیده‌اید، احساس خوبی دارم که توانستم تا شما را کمی با جلوه‌های هنر در بازی‌ های ویدئویی آشنا کنم. و خیلی احساس بهتری خواهم داشت اگر تجربه و یا دیدگاه خود نسبت به ویدئوگیم و جلوه‌های هنری‌اش را در کامنت‌ها با من در میان بگذارید. ممنون از شما 🙂

4 دیدگاه

  • سلام
    بازی های ویدئویی دنیای بزرگی دارند. کافیه تا کمی عمیق بهشون نگاه کنیم
    ممنون از مقاله خوبتون

  • من هم از وقتی یادم میاد، بازی می‌کنم. فقط به سبب نبود امکانات (کنسول و …)
    هر بازی رو چند صد بار تجربه کردم.
    مثل Gta: san andreas که کل دیالوگ‌هاش رو حفظم.
    اما، اگه ازم بپرسن: تا آخر عمرت فقط می‌تونی یه بازی رو انتخاب کنی، انتخابت چیه؟ میگم red dead redemption 2.
    از زیبایی‌شناسی بصری‌ش گرفته تا شخصیت‌های دوست‌داشتنی، موسیقی شاهکار و انیمیت‌ش.
    جالبیش اینجاست که چند سال پیش گیم‌پلی بازی رو دیده بودم و می‌دونستم آرتور می‌میره. با مرگ آرتور وقتی گیم‌پلی رو می‌دیدم، زار زدم. چند سال بعد که خودم بازی رو تجربه کردم، وقتی آرتور سوار اسب شد و رفت سراغ نبرد نهایی و هنوز نمرده بود، دوباره زار زدم. اینه قدرت بازی… .
    بازی می‌شناسی که حس rdr 2 رو دوباره در من زنده کنه؟ البته منظورم ژانرش نیست.
    راستی هادی جان سایت خیلی خوشگلی داری، مبارکه🌹☘️

    • درود بر دانیال دوست‌داشتنی
      اولاً خیلی خوشحالم که کامنت‌ات رو زیر مقاله‌ام دیدم.
      دوماً صحبت از red dead redemption 2 کردی و به خوبی درک اش کردی. پیشنهادم اینه که حتما نسخه اولش رو هم بازی کن. اون بازی هم زمان خودش فوق العاده بود و خیلی ارزش تکرار داره. یه جایی اشاره کردی که یه بازی رو 100 بار تجربه میکنی. این کار تو فوق‌العاده هستش. همون‌طور که یک کتاب رو باید چندبار خوند تا درک کرد، بازی هم همین سیستم رو داره. واقعا با هر بار تجربه مجدد بازی، کلی نکته و فکت ازش درمیاد. من خودم تقریبا این سیستم رو برای بازی‌های داستان‌محور پیاده میکنم.
      و در آخر ممنونم از نگاه قشنگ‌ات به سایت و لطف و محبت‌ات 🍀🍀

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *